شهيد مطهري
معرفی وبلاگ
  • شهید مطهری، مرتضی مطهری، استاد شهید مطهری، استاد مرتضی مطهری، استاد شهید مرتضی مطهری، motahari ،morteza motahari
لوگوی دوستان
    شهید مطهری
    موسسه تبیان
صفحات وبلاگ
به دليل منطق متعادل اسلام در ارتباطات اجتماعي كه نه مانع حضور زنان است و نه مانع هاي دروغيني را كه غرب بزرگنمايي مي كند، مانع واقعي مي داند، بلكه تشويق زن جهت حضور اجتماعي مؤثر و ضابطه مند بدون اختلاط و حريم شكني از نظر استاد مطهري بسيار قابل دفاع است. ايشان فرمودند: «جامعه اسلامي و جمهوري اسلامي بدون شركت زنان قابل دوام نيست.» استاد مطهري نقل مي كنند كه امام در پاريس فرمودند:«زن ها حق رأي دارند و حق رأي گرفتن دارند.» (همان منبع، ص ۲۲۱ ۲۲۳)استاد مطهري علي رغم اصرار و تأكيد بر لزوم حضور اجتماعي زنان براساس انديشه هاي اسلامي و رهبري انقلاب نكته اي را بارها در مطالب و نوشته هاي خود تكرار نموده اند و آن كيفيت حضور زنان است به جهت پوشش مناسب و عدم اختلاط. براساس نظرات استاد مطهري، زنان هم در شكل گيري و هم در پيروزي، نقش مستقيم و غير مستقيم داشته اند. مانند صدر اسلام كه هم زنان در بعد تربيت فرزندان و پرورش آنان و همراهي و شكيبايي حضور همسران در جنگ، ياريگر حضرت رسول (ص) بودند و هم زناني مانند «نسيبه جرّاح» و عمه حضرت رسول (ص) و... در صحنه هاي جهاد مستقيم نقش داشته اند، هم در هجرت به مدينه و حبشه و هم در بيعت هاي مختلف با حضرت هم در همراهي در خانه و راهي كردن همسران و فرزندان. بحق، اين گونه الگوهاي عيني است كه استاد مطهري را جرأت مي بخشد از منطق متعادل اسلام دفاع كند و ويژگي ذي سهم بودن بانوان در انقلاب و جمهوري اسلامي را يادآور شود و حتي سهم بانوان را عظيم تر از سهم مردان شمرده و بفرمايند: «به نظر مي رسد اين چنين نقش تاريخي براي زن در جهان بي سابقه است... و به همين جهت ايجاب مي كند كه تحقيق كنيم چه عواملي موجب گشت كه زن بار ديگر ـ علاوه بر صدر اسلام ـ در صحنه تاريخ ظاهر شود و تاريخ را از «مذكر» بودن محض خارج كند و آن را «
از منظر استاد مطهري، انقلاب اسلامي ايران داراي ويژگي هايي است كه از جمله آن «نقش زن در جمهوري اسلامي» است. و ايشان كتاب پيرامون جمهوري اسلامي وپيرامون انقلاب اسلامي را بر اين اساس تدوين مي نمايد و مي فرمايند: «روح اين انقلاب را چه از جنبه مادي، چه از جنبه آزاديخواهانه و چه از جنبه هاي ديگر، اسلام تشكيل مي دهد. در اين صورت تداومش هم در آينده بايد بر همين مبنا و اساس باشد.» (استاد مطهري، «آينده انقلاب اسلامي»، ص ۶۰ ۷۴)لازم است جهت روشن شدن مفهوم و ويژگي هاي انقلاب اسلامي و نقش زنان در اين مورد، براساس انديشه استاد مطهري، آن را به قبل و بعد از انقلاب و آينده انقلاب تقسيم نماييم. ايشان در اين مورد عقيده دارند:«اتفاقاً يكي از جنبه هاي جالب و حيرت انگيز انقلاب اسلامي كه مي دانيد، انقلابي است كه معيارهاي جامعه شناسان را در هم ريخته است و معادلات آنها را به هم زده است. (همان، ص ۲۰۹) چرا ايشان اين بيان را صريحاً از ديد جامعه شناسان بيان مي كنند؟ به دليل اينكه انگاره هاي مختلف قبل از انقلاب در ايران اعم از سنت و مدرنيسم نتوانسته بودند پاسخگوي زن مسلمان ايراني باشند و دقيقاً به همين دليل است كه استاد مطهري كتابي با عنوان «نظام حقوق زن در اسلام»، «مسئله حجاب»، «اخلاق جنسي» و... را ويژه پاسخگويي در مقابل تهاجمات غرب به اسلام و كيفيت حقوق زن منهاي توجه به مسئوليت و تكاليف آن در ابعاد مختلف به رشته تحرير در مي آورد. زنان با بهره گيري از دو بال آگاهي و اراده و موتور محركه انسان ساز اسلام و بهره گيري از الگوهايي همچون حضرت زهراي مرضيه (س) و حضرت زينب كبري (س) در همراهي و پيشتيباني از ارزش هاي انساني در گرماگرم انقلاب از ديد استاد اين گونه توصيف مي شوند؛ (همان منبع، ص ۲۲۰) در سفري كه خود ما رفتيم پاريس، ايشان ـ حضر
استاد مطهري در رابطه با اشكالاتي كه به حجاب زن مي گيرند نوشته اند:يكي از ايراداتي كه بر حجاب گرفته اند اين است كه موجب سلب حق آزادى كه حق طبيعى بشرى است مي گردد و نوعى توهين به حيثيت انسانى زن به شمار ميرود. مي گويند احترام به حيثيت و شرف انسانى يكى از مواد اعلاميه حقوق بشر است. هر انسانى شريف و آزاد است،مرد باشد يا زن،سفيد باشد يا سياه،تابع هر كشور يامذهبى باشد.مجبور ساختن زن به اينكه حجاب داشته باشد بي اعتنايى به حق آزادى او و حيثيت انسانى اوست و به عبارت ديگر ظلم فاحش است به زن.عزت وكرامت انسانى وحق آزادى زن و همچنين حكم مطابق عقل و شرع به اينكه هيچ كس بدون موجب نبايد اسير و زندانى گردد وظلم به هيچ شكل و به هيچ صورت و به هيچ بهانه نبايد واقع شود،ايجاب ميكند كه اين امر از ميان برود. يك بار ديگر لازم است تذكر دهيم كه فرق است بين زندانى كردن زن درخانه و بين موظف دانستن او به  اينكه وقتي مي خواهد  با مرد بيگانه مواجه شودپوشيده باشد.در اسلام محبوس ساختن و اسير كردن زن وجودندارد.حجاب دراسلام يك وظيفه اى است بر عهده زن نهاده شده كه در معاشرت و برخورد با مرد بايدكيفيت خاصى را در لباس پوشيدن مراعات كند.اين وظيفه نه از ناحيه مرد بر اوتحميل شده است و نه چيزى است كه با حيثيت و كرامت او منافات داشته باشد و يا تجاوز به حقوق طبيعى او كه خداوند برايش خلق كرده است محسوب شود. در كشورهاى متمدن جهان در حال حاضر چنين محدوديتهايى براى مرد وجوددارد.اگر مردى برهنه يا درلباس خواب از خانه خارج شود و يا حتى با پيژامه بيرو ن يايد،پليس ممانعت كرده به عنوان اينكه اين عمل بر خلاف حيثيت اجتماع است او را جلب مي كند.هنگامى كه مصالح اخلاقى و اجتماعى،افراد اجتماع را ملزم كند كه درمعاشرت اسلوب خاصى را رعايت كنند مثلا با لباس كامل بيرون بيايند،چنين چيزى نه بردگى نام دارد و نه زندان و نه ضد آزاد
شكّى نيست كه با نگاه ابتدايى در فقه اسلامى, برخى نابرابرى ها ميان حقوق زن و مرد ديده مى شود, ولى چنان كه يادآور شديم, بهتر است از آن به (تفاوت هاى حقوقى) تعبير كرد, زيرا هر تفاوتى ناگزير تبعيض و ستم نيست, چنان كه هر برابرى, همانندى و تساوى نيز به طور قطع عدالت و انصاف نمى باشد.اكنون پرسش اين است كه اين تفاوت ها آيا ذاتى اسلام و از مسلّمات تغييرناپذير فقه اسلامى است, يا از عرضياتى است كه قابل تعديل و تغيير در چهارچوب هاى اجتهادى مى باشد؟برخى كار خود را آسان كرده و به طور مطلق تمام اين گونه مسائل را از عرضيّات اسلام دانسته اند كه قابل تغييرند و مى توان به مقتضاى روز و شرايط حاكم بر جامعه آنها را تطبيق داد, آنها معتقدند كه:(اين نابرابرى ها جزء عرضيّات اند و لذا بنا به تعريف مى توانستند غير از اين باشند. به طوركلّى تمام نظام حقوقى اسلام جزء عرضيّات اسلام است. نبايد (مقاصد شارع) را با (راه نيل به آن مقاصد) يكى دانست.)1به باور اينان, پيامبران براى تغيير سطح معيشت مردم و يا تغيير معرفت شان قيام نكرده اند, بلكه كار مهم آنها آوردن معنى و محورى تازه براى زندگى بوده است نه نحوه تازه اى از زندگى. مردم زندگى خود را مى كنند و دين تغييرى در شيوه زندگى ندارد, بلكه آن را عطف به كانون معنايى تازه, يعنى (قربة الى الله) كرد. احكام اجتماعى اسلام هم متّكى بر عرفيّات جامعه است. درصد بالايى از احكام اسلامى (امضايى) است كه پيشتر در جامعه پيش از اسلام وجود داشته است و دين بر همان آدابى كه در جامعه عربى جارى بوده صحّه گذاشته و مشروع دانسته است. بنابراين دين, عرف هر عصرى را مى پذيرد و با تغييرات اندكى از جهت مقصد, شيوه اجرا و يا تعديل, سپر شرع را بر روى ايشان مى گستراند و آنها را معطوف به كانون معنوى دين مى كند.از اين رو اظهار مى دارند كه چگونگى زيست و آداب و عرف اجتماعى زمان پيامبر(ص) يك شيوه زيست مم
استاد شهيد مطهرى پس از بحث در آفرينش انسان و جايگاه زن در آفرينش, به تفاوت هاى موجود در آفرينش و طبيعت زن و مرد مى پردازد. به باور ايشان اين تفاوت ها باعث مى شود كه زن و مرد از جهت حقوق طبيعى و فطرى وضع ناهمگونى داشته باشند. به نظر استاد شهيد, روابط حقوقى خانوادگيِ زن و مرد در ديدگاه قرآن ويژگى هايى دارد كه با فرهنگ جاهليِ پيش از اسلام و فرهنگ امروزى نيز متفاوت است. ييعنى زن از آن جهت كه زن است و مرد نيز از آن جهت كه مرد است در جهاتى همانند نيستند, زيرا در آفرينش و طبيعت, يك نواخت نيستند. از اين رو با تساوى كاملى كه در انسانيّت دارند و از ارزش يكسانى برخوردارند, از جهت مسائل حقوقى, وظايف, تكاليف, مجازات ها و… وضع مشابهى ندارند. در عصر كنونى سعى مى شود, ميان زن و مرد از جهت وضع قوانين, مقررات, حقوق و وظايف, وضع يكسان و همانندى پديد آورند و تفاوت هاى طبيعى و غريزى زن و مرد را ناديده بگيرند. استاد مطهرى, تساوى حقوق زن و مرد را حقيقتى مسلّم دانسته است, امّا تشابه و همانندى را نادرست و غيرممكن شمرده است, زيرا با توجّه به ساختار آفرينشى زن و مرد و ويژگى ها و نيازهاى جسمى و روحى آنان, حقوق مشابه, نه ممكن است و نه سزاوار, بلكه شايسته است كه زن حقوق متناسب با خود را به دست آورد, و در حدودى كه طبيعت زن و مرد تفاوت داشته و اقتضا مى كند حقوق آنان نيز تفاوت داشته باشد. اين سخن با عدالت و حقوق فطرى سازگار است و سعادت انسان با چنين منطقِ هماهنگ با آفرينش تأمين مى شود, زيرا زن و مرد با توانايى ها و نيازهاى متفاوتى كه از طبيعت گرفته اند در عرصه اجتماعى, خانواده و… ظاهر مى شوند, بنابراين با سندهايى كه قانون طبيعى و چگونگى آفرينش به زن و مرد داده, حقوق هريك مشخص مى شود.* سرپيچى از اين قانونمندى سبب ظلم به زن يا مرد مى شود. با ناديده گرفتن تفاوت طبيعى و چشم بر واقعيّت بستن به

آمار وبلاگ
  • تعداد بازدید : 177270
  • تعداد نوشته ها : 228
  • تعداد نظرات : 15
  • X