شهيد مطهري معرفی وبلاگ
لوگوی دوستان صفحات وبلاگ ادامه پست قبل در مورد عوامل آسيبهاي دينداري از ديدگاه شهيد مطهري . از اقدامات درماني شهيد مطهري براي اين بيماري، سخنرانيها و كتابهايي است كه در باب مسائل جنسي و حجاب و ازدواج و اخلاق جنسي نوشته است. ايشان تشخيص ميدادند كه چگونه بيحجابي، يك مفسده اخلاقي است و يك آسيبي به دينداري جوانان است، اين بود كه آن كتاب مساله حجاب را نوشتند. يكي ديگر از خصوصيات شهيد مطهري، توجه به «دو جنسي بودن جامعه» است. ايشان توجه داشتند كه زنان، به يك معني قرباني بيتوجهي شدهاند و هم به يك معني ابزاري براي دور شدن جامعه از ديندارياند. ايشان معتقد بود كه بايد براي زنان در جامعه اسلامي، سرمايهگذاري كافي شود تا لااقل جبران بيتوجهيهاي گذشته بشود، كتاب حقوق زن در اسلام ناظر به همين توجه ايشان به اين قشر جامعه بود. منبع: ماهنامه پيام حوزه، شماره 5، غلامعلي حداد عادل نظرات: (0) نظر تصور بنده اين است كه ايشان دو چيز را عامل اصلي در آسيب شناسي دينداري جوانان ميدانست:
الف) ناآگاهي جوانان از حقيقت دين;
ب) آلودگي اخلاقي.
حال ببينيم ايشان در زمان خودشان چگونه تشخيص ميدادند كه جوانها اسلام را نميشناسند; چگونه است كه دانشگاهيها، دانشآموزان سالهاي بالا كه اهل فكرند و جستجوگرند، از حقيقت دين بيخبرند و تصوري از دين ندارند يا اينكه تصور غلطي دارند.
يكي از نشانههاي عامل اول، اين بود - و شايد بتوان گفت اين هست - كه خيليها دين را يك امر غيرمعقول و غيرمنطقي ميپنداشتند; خصوصا قشرهايي كه با انديشه هاي غربي و علم و فلسفه غربي آشنا بودند. عدهاي از آنها تصورشان اين بود كه اصولا در دين نبايد دنبال يك نظام منطقي و يك نظام عقلايي بود; يعني دين بر نميتابد كه به محك تفكر عقلايي و منطقي زده شود و سربلند از بوته آزمايش بيرون آيد.
يكي از كوشش هاي سترگ مطهري اين بود كه اين تصور را از اذهان پاك كند و نشان دهد، اسلام نظامي است كه يك انسان خردمند فرهيخته منطقي هم ميتواند به آن باور داشته باشد. دين مجموعهاي از اوهام و تحكمات نيست كه كسي بنابر سليقه اي، عشقي، سابقهاي دنبال آن باشد اما قابليت تجزيه و تحليل و عرضه به محك علم و منطق را نداشته باشد.
اين وجهه نظر، ستون فقرات نظام فكري شهيد مطهري بود; همت ايشان اين بود كه اين تهمت را از دين دور كند و به عنوان يك فيلسوف، هيچ وقت اعتماد خودش را به عقل از دست نميداد و همواره در طرح مباحث و ارتباط با مخاطبان خودش، راهي را كه مبتني بر تفكر عقلاني بود، برميگزيد. بخش قابل توجهي از آثار شهيد مطهري را همين دفاع از جنبه عقلاني اسلام تشكيل ميدهد، ايشان آن اندازه كه به فلسفه اسلامي غيرتمند بود براي اين بود كه ميخواست اين توهم را كه جهان بيني ديني مب نظرات: (0) نظر پس آسيب شناسي دينداري، به همان اندازه كه ميتواند يك مقوله ديني باشد، يك مقوله اجتماعي هم هست. و اين از آن جاهايي است كه جامعه شناسي ديني، موضوعيت پيدا ميكند; يعني ميبينيد يك بحثي هست كه از يك سو به منابع اصيل ديني و به گوهر و حقيقت دين مربوط ميشود و از سوي ديگر با اختلاف قشرهاي مختلف اجتماعي، حكمش فرق ميكند. اين بحث در جامعه شناسي ديني مطرح ميشود. شهيد مطهري يك طبيب روحاني بود كه تخصصش در همين آسيب شناسي دينداري و تخصص ويژهاش در آسيب شناسي دينداري جوانان، بود. شهيد مطهري بيش از هر كس ديگري و بيش از هر موضوع ديگري، علاقهمند بود كه بداند چه علل و عواملي و چه آفاتي جوانان را از دين دور ميكند. ايشان بعد از اينكه به تهران آمد، بدون اينكه از ارزشهاي روحاني قم اعراض كند، به سراغ دانشگاهها و جوانان و قشر تحصيل كرده رفت و بيش از هر كس ديگري مسائل و مشكلات اين قشر را ميدانست. ادامه در پست هاي بعدي... منبع: ماهنامه پيام حوزه، شماره 5، غلامعلي حداد عادل نظرات: (0) نظر نكته ديگر اين است كه هر چند اين اصطلاح، اصطلاح جديدي است، اما ما يك اصطلاح ديگري داريم كه مفهوم متضايف اين اصطلاح و نسبتا جا افتاده است و آن «احياي فكر ديني» است.
ما مدتي است كه در جامعهمان با اصطلاح احياي فكر ديني آشنا هستيم; كتابها و مقالاتي در اين زمينه نوشته شده است; شخصيتهايي به عنوان احياگران انديشه ديني مطرح شدهاند، بخصوص در يك قرن اخير، احياگراني پيدا شدهاند.
خلاصه، اصطلاح احياي فكر ديني، از مفهوم مقابلش جا افتادهتر است و پيداست كه احياي فكر ديني و آسيب شناسي ديني، دو روي يك سكه هستند; يعني، دو وجهه از يك واقعيتاند، دو مفهوم مخالفاند كه هم عنان و همدوش هماند; آن كسي كه ميخواهد دين را احيا كند، در واقع ميخواهد دين را از آسيبها و آفتهايي كه به آن رسيده، درمان كند و آن را از نو بسازد; پس، آسيب شناسي در واقع كار هر كسي است كه قدم در راه احياي فكر ديني ميگذارد.
گاه با شخصيتهاي متعددي روبرو ميشويد كه درصدد احياي فكر ديني بودهاند. در ميان اينها مهمتر از همه، به لحاظ تاريخي، مرحوم سيد جمال الدين اسدآبادي است; سيد جمال الدين چهرهاي است كه فرق او با ساير علماي زمانش، همين وجهه متخاص احياگري او بود، شما در آثار سيد جمال، اشارات فراواني به آسيب هايي كه به دين و دينداري رسيده، ميبينيد. و اين اشارهها، براي كسي كه ميخواهد قدم در راه احياي دين بگذارد، كاملا طبيعي است. از اين گونه شخصيتها در عالم اسلام زياد بودند در ايران هم بودهاند. استاد شهيد ما مرحوم مطهري بحق يكي از چهره هايي است كه ما ميتوانيم بگوييم عمر خود را در راه احياي انديشه ديني صرف كرد.
بنده اين اصطلاح آسيب شناسي ديني را براي سهولت بحثبه دو بخش تقسيم كرده نظرات: (0) نظر «آسيب شناسي ديني» اصطلاح جا افتادهاي نيست. در ميان اهل فضل و نويسندگان و دانشگاهيان، يك عنوان جديد است. به همين جهت ممكن است ذيل اين عنوان مطالب مختلفي مطرح شود; اين اصطلاح گفته شود و هر كس از آن چيزي اراده كند; اتفاق كلمهاي بر سر اين اصطلاح حاصل نشده است; تا معناي واحد و - در واقع - پذيرفته شدهاي، در نزد همگان داشته باشد.
اين اصطلاح از علم پزشكي وام گرفته شده است. آسيبشناسي در علم پزشكي، ترجمه اصطلاح «پاتولوژي» به معناي «دانش شناختبافتهاي آسيب ديده» در بيماريهاست، كه معمولا پاتولوژي يا هيستولوژي يا بافت شناسي را تداعي ميكند. بافتشناسي، علم شناخت بافتهاي بدن است از آن حيث كه سالم هستند. و اگر از حيثبيماريها و اختلالاتي كه در بافتحاصل ميشود: بافت را مطالعه كنند، آسيب شناسي يا پاتولوژي ميگويند.
وقتي اين اصطلاح را، ما در حوزه انديشه هاي ديني و بحثهاي ديني به كار ميبريم، لابد مرادمان اين است كه چه اشكالات و مسائلي در كار دين و دينداري جامعه، ممكن استبروز كند و به دين آسيب برساند بنده از آسيبشناسي ديني به معناي وسيع كلمه اين معني را ميفهمم.
اگر مقصود از آسيب شناسي ديني اين باشد، بايد بگوييم كه همه فعاليتهاي استاد شهيد مطهري را ميتوانيم مربوط به آسيبشناسي ديني بدانيم. تاليفات، سخنرانيها و اقدامات اجتماعي ايشان و همچنين درسهايي كه ميدادند، همه اينها، يا در جهتشناخت آسيب هايي بود كه به دين و دينداري وارد ميشد يا مسبوق به آن شناخت و نتيجه آن شناختها بود; يعني يا در جهت دردشناسي بود و يا در جهت درمان آن دردها. درمان هم، بعد از شناخت درد است. اگر درد و آسيب را به معناي وسيع كلمه بگيريم ايشان، تمام عمر، ك نظرات: (0) نظر موضوعات
X |