شهيد مطهري
معرفی وبلاگ
  • شهید مطهری، مرتضی مطهری، استاد شهید مطهری، استاد مرتضی مطهری، استاد شهید مرتضی مطهری، motahari ،morteza motahari
لوگوی دوستان
    شهید مطهری
    موسسه تبیان
صفحات وبلاگ
استاد مطهري يكي از بارزترين و موفق ترين شخصيت هاي ديني به شمار مي آيد كه از انحرافات و كج انديشي هايي كه به نام دين مطرح مي شد به هيچ وجه چشم پوشي نمي كرد. در اين زمينه مي نويسد: انديشه هاي بيگانه از دو طريق نفوذ ميكنند. يكي از طريق دشمنان،هنگامي كه يك نهضت اجتماعي اوج مي گيرد و جاذبه پيدا مي كند و مكتبهاي ديگر را تحت شعاع قرار مي دهد، پيروان مكتبهاي ديگر براي رخنه كردن در آن مكتب و پوسانيدن آن از درون، انديشه هاي بيگانه راكه با روح مكتب مغاير است وارد آن مكتب مي كنند و آن مكتب را به اين ترتيب از اثر و خاصيت مي اندازند و يا كم اثر مي كنند.نمونه اش را در قرون اوليه اسلام ديده ايم. پس از گستردگي و جهانگيري اسلام، مخالفان اسلام مبارزه با اسلام را از طريق تحريف آغاز كردند.انديشه هاي خود را با مارك تقلبي اسلام صادرنمودند.ديگر از طريق دوستان وپيروان گاهي پيروان خود مكتب به علت نا آشنايي درست با مكتب مجذوب يك سلسله نظريات و انديشه هاي بيگانه مي گردند و آگاهانه يا نا آگاهانه آن نظريات را رنگ مكتب مي دهند و عرضه مي كنند.استاد شهيد مطهري خود را يكي از پرچمداران با صلابت و با قدرت استدلالي قوي در برابر اينگونه انحرافات بود و هيچگاه به خاطر مصلحت انديشي در باب انحرافات فكري در مسائل اعتقادي كوتاه نمي آمد وبا اخلاص تمام و با روش اصولي و سازنده با آن برخورد مي كردمبارزه استاد شهيد تنها در زمينه هاي انحرافات عقيدتي نبود، بلكه با انحرافات سياسي و نظريات نا درست در اين زمينه نيز به مبارزه پرداخت. وي در سال 1356 كه دوران اوج نهضت اسلامي ايران بود با مقاله اي بحت عنوان"در روش" با مجموعه مقالات بني صدر برخورد مي كند. بني صدر در مقاله"در روش"رهبري روحانيت آگاه در نهضت اسلامي را رهبري سنتي و اين رهبري را براي ادامه يك نهضت قوي و كافي نمي داند و مي نويسد: از رهبري سنتي كه پاسدار بنيادهاي فرهنگي ا
همه فعاليتهاي استادشهيد مطهري اعم از تاليفات، سخنراني ها و اقدامات اجتماعيف درسهايي كهمي دادند همه در جهت شناخت آسيبهايي بود كه به دين و دينداري وارد مي شد در نتيجه تمام عمر، كارش اين بود كه ببيند كجا دردي و آفتي هست و در كار دين چه درماني مي بايد توصيه كرد.اصطلاح آسيب شناسي ديني به دو بخش قابل تقسيم است:1-آسيب شناسي دينداري كه منظور شناخت آفات و موانعي است كه مانع دينداري مردم مي شود.2-آسيب شناسي ديني، يعني شناخت آفاتي است كه به اصل دين لطمه مي زند.استاد شهيد مطهري بيش از هركس ديگري وبيش از موضوع ديگري علاقه مند بود كه بداند چه علل وعواملي و چه آفاتي جوانان را از دين دور مي كند. ايشان دو چيز را عامل اصلي در آسيب شناسي دينداري جوانان مي دانست:1-نا آگاهي جوانان از حقيقت دين2-آلودگي اخلاقي يكي از نشانه هاي نا آگاهي جوانان از حقيقت دين اين بود كه آنها دين را يك امر غير معقول و غير منطقي مي پنداشتند،خصوصاً قشر هايي كه با انديشه هاي غربي وعلم وفلسفه غربي آشنا بودند.يكي از موفقيت هاي استاد مطهري اين بود كه تصور غلط از دين را از اذهان پاك كرد و نشان داد كه اسلام نظامي است كه يك انسان خردمند و فرهيخته منطقي هم مي تواند به آن باور داشته باشد.نكته اي كه در دين شناسي استاد مطهري اهميت فراوان دارد اين است كه استاد عميقاً به مسئله"تجربه ديني" توجه كرده است واز اين جهت او را با متكلمان بزرگ و پر آوازه مغرب زمين كه از جهاتي سر آمد آنان است مقايسه نمود.ديگر آسيبهاي ديني منافي دانستن دين با علوم جديد و پيشرفت و صنعت و توسعه و امثال آن است. استاد مطهري سعي كرد با اين درد مبارزه كند و تفهيم كند كه شناخت قانونمنديهاي طبيعت، تحت عنوان علوم تجربي و بيان آن در قالب قوانين رياضي، هيچ منافاتي با دين داري ندارد، بلكه كه اين از لوازم جامعه اسلامي است. استاد از جمود و جهالت، به عنوان دو انحراف فكري و
استاد مطهري بر اين باور است كه براي نشان دادن كار آمدي دين، بايد اصول زير را تبيين، و احياء و پي گرفت:1-فطري بودن احكام، ارزشها، مقررات و قوانين ديني:استاد مطهري به اين باور بودند كه اگر جمال حقايق و معارف دين برجان پاك و خرد سالم بشر عرضه شود واحساس نياز به دين زنده شود،خود به دين روي خواهند آورد،هم پاسدار آن خواهند بود وهم پياده كننده آن. 2-دميدن روح حماسه دين:اسلام دين حماسه است. آيين پيش برنده انسانها به سوي ارزشهاي متعالي است.شهيد مطهري يكي از انحطاط مسلمانان را همين گرفتن روح حماسه از پيكره دين مي دانستند. وقتي حماسه حسيني به غم خانه حسيني بدل شود،مطهٌردين"حماسه حسيني" را مي سرايد و"تحريفات عاشورا" را بر ملا ميكند. او برآن است كه امامان را به عنوان اسوه معاد و معاش، اسوه كار و تلاش وستيز با نفاق ورو در روئي با دارندگان از كمال، معرفي كند واين فكر باطل را كه سالهاي سال در خانه دل مسلمانان آشيان كرده است كه ما كجا و ائمه كجا و آنان چنان در اوج عظمت و مجدند كه ما خاكيان را به ساحت آن مقدسان راهي نيست ، از صفحه ذهن مسلمانان بزدايد. 3-خرافه زدايي از سيماي دين:خرافه، رسوبات فرهنگ جاهلي، عادات و رسوم نا هماهنگ با ارزشهاي ديني، به ويژه آن گاه كه رنگ ديني مي گيرند و در تفسير و دريافت از دين، نقش بازي مي كنند، از پيچيده ترين باز دارندگان حركتهاي اصلاحي هستنداستاد مطهري با شجاعت تمام، با خرافه گرايان در گير شد و از غوغاي عوام نهراسيد و به خواص نهيب زد و تهمت ها و تكفير ها و نافرمانيها، او را از مبارزه بازنداشت وبه تلاش روشن گرانه خويش ادامه داد ورد پاي خرافه را در جاي معارف اسلامي نشان داد و دين به دور از خرافه،ارائه كرد وحقايق ناب را از باطلاق خرافه ها به در آورد وعليه متوليان خرافه به پا خاست و ديگران را به خيزش، فرا خواند. 4-عقل مداري:استاد مطهري بر اين باور بودند آنان كه بر
استاد مطهري يكي از موفق ترين و پيشروترين متفكران اسلامي در عصر جديد است كه به طور دقيق در اثر آگاهي از مسائل و مشكلات جاري جامعه به طرح يكي از مسايل عمده فرهنگي يعني" آسيب هاي فرهنگي " و "فرهنگ سازي" پرداخته است. او با طرح مشكلات جاري به فهم عميق آسيبهاي فرهنگي پرداخته است. از نظر استاد مطهري چندين مشكل در جامعه وجود داشته است.1-تعارض بين مليت و دين2-رشد و توسعه انديشه ماديگري در ايران و جهان3-عدم تمايل قشر جوان به دين4-طرح تعارض بين علم و دين5-طرح شبهاتي در هويت تاريخي، ملي و ديني جامعهاستاد شهيدمطهري براي دست يابي به پاسخ مناسب براي هر يك از سئوالات فوق به بحث و گفتگو،سخنراني و تاليف پرداخته است . بطور مشخص استاد مطهري كتاب ارزشمند" خدمات متقابل اسلام وايران" را در جهت پاسخگويي به سئوالات زير به نگارش در اورده است: عمده اين مسايل در سه پرسش ذيل خلاصه مي شود.1-ما هم احساسات مذهبي اسلامي داريم و هم احساسات ميهني ايراني،آيا داراي دو نوع احساس متضاد مي باشيم،يا هيچ گونه تضاد و تناقض ميان احساسات مذهبي ما و احساسات ملي ما وجود ندارد؟2-دين ما اسلام آنگاه كه در چهارده قرن پيش به ميهن ما ايران وارد شد چه تحولات و دگرگوني ها در ميهن ما به وجود آو.رد؟آن دگرگوني ها در چه جهت بود؟ از ايران چه گرفت و به ايران چه داد؟آيا ورود اسلام به ايران براي موهبت بود يا فاجعه؟3-ملل بسياري به اسلام گرويدند و درخدمت اين دين در آمدند و در راه نشر و بسط تعاليم آن كوشيدند ويا تشريك مساعي با يكديگر تمدني عظيم و با شكوه به نام تمدن اسلامي به وجود آوردند؟ايران چه مقامي از اينه جهت دارد؟ آيا مقام اوٌل را كسب كرده يا خير ، به علاوه انگيزه ايراني در اين خدمات چه بوده است.سه سئوال فوق از نظر استاد مطهري قابل تقليل به يك سئوال اصلي "چه نوع رابطه اي بين مليت ايراني و اسلام وجود دارد" بوده است.در زمينه رشد ماديگ

استاد مطهري معتقد است باشناخت آسيبهاي فرهنگي و عوامل موثر در اين مسير،براي ايجاد تحول فرهنگي، فعاليت هاي متعدد فرهنگي ضروري است.
استاد مطهري در مقابله با تهاجم فرهنگي دوران خود، فعاليت هاي زير را پيشنهاد مي كند.
1-عرضه درست مكتب الهي "مكتب الهي را به طور معقول و علمي و استدلالي صحيح عرضه بداريم"
2-ارتباط بين "مسائل الهي با مسائل اجتماعي و سياسي مشخص شود"
3-برخورد منطقي با شبهات:"بايد با هرج و مرج تبليغي و اظهار نظرهاي نا متخصص مبارزه شود"
4-"به مسئله محيط مساعد اخلاقي و اجتماعي كه هم آهنگ با مفاهيم متعالي معنوي باشد بايد كمال اهمٌيت داده شود".
5-" از همه ضروري تر اينكه در عصر ما بايد علاقمندان و آشنايان به مفاهيم واقعي اسلامي سعي كنند بار ديگر حماسه را كه ركني از مفاهيم اسلامي بود بدانها بر گردانند"
6-"جنبه ايجاد زمينه براي رشد مفاهيم عالي معنوي فوق العاده ضروري است"

منبع: برگرفته شده از سايت تبيان

استادمطهري از انديشمندان و مرزبانان بزرگ حريم ارزشهاي ديني به شمار مي آيد. مرزباني از هر حريمي توان و آمادگي كامل مي طلبد. استاد مطهري علاوه بر آشنايي با متون ديني، كه خود استاد اين فن بوده از ويژگي برجسته ديگري نيز بر خوردار بوده است.اين ويژگي آشنايي او به زماني است كه در آن مي زيسته است.شناخت موقعيت زماني در تمام ابعاد از عوامل اساسي موفقٌيت استاد مطهري در مرزباني است. گستردگي و وسعت آثار استاد در موضوعات مختلف كه هر يك به نوعي پاسخگويي به موضوعي بوده است، مويد اين سخن است كه استاد علاوه براين ويژگي ممتاز، در برخورد و پاسخگويي به تنش هاي فكري و فرهنگي جامعه، از اصولي پيروي مي كرده است كه در موفقيت او در برخوردهايش بي تاثير نبوده است.اين اصول سنجيده و منطقي كه نشانگر روش وسيره عملي استاد در برخورد با تنش ها و آسيبهاي فكري و فرهنگي است عبارتند از: 1-برخورد اثباتي:حضرت علي(ع) كلامي دارد به اين مضمون كه "ذهن جوانها اگر با مطالب حق پر نشود با مطالب نا حق و باطل پر خواهد شد" استاد مطهري در مواجهه با افكار مخالف همواره به اين طريق عمل مي كرده است،در برخورد با افكار انحرافي پيش از نفي و نادرست خواندن آن، نخست آنچه خود به آن اعتقاد داشت اثبات مي نمود،سپس به رد آن فكر انحرافي مي پرداخت.جواني كه تشنه است، براي سيراب كردن او بايد آب گوارا به دست اش داد، نمي توان اورا فقط از خوردن آب گل آلود بر حذر داشت.تا آب گوارا به دست او ندهيم، او همان آب گل آلود را خواهد نوشيد تا عطشش فرو بخوابد. 2-بيان نكات مثبت در كنار اشكالاتدر مواجهه با آراي مخالف بايد توجه داشت كه هيچ انديشه اي صد در صد غلط نيست، در صورت غلط بودن صد در صد فكري، كسي آن را نمي پذيرد.به همين جهت صاحبان نظرهاي مخالف همواره، افكار خود را در پوشش مطالب"حق" عرضه ميكنند. البته ميزان مطالب"حق" در انديشه هاي گوناگون متفاوت است. در برر

آمار وبلاگ
  • تعداد بازدید : 173163
  • تعداد نوشته ها : 228
  • تعداد نظرات : 15
  • X