استاد مطهري بر اين باور است كه براي نشان دادن كار آمدي دين، بايد اصول زير را تبيين، و احياء و پي گرفت:
1-فطري بودن احكام، ارزشها، مقررات و قوانين ديني:
استاد مطهري به اين باور بودند كه اگر جمال حقايق و معارف دين برجان پاك و خرد سالم بشر عرضه شود واحساس نياز به دين زنده شود،خود به دين روي خواهند آورد،هم پاسدار آن خواهند بود وهم پياده كننده آن.
2-دميدن روح حماسه دين:
اسلام دين حماسه است. آيين پيش برنده انسانها به سوي ارزشهاي متعالي است.شهيد مطهري يكي از انحطاط مسلمانان را همين گرفتن روح حماسه از پيكره دين مي دانستند. وقتي حماسه حسيني به غم خانه حسيني بدل شود،مطهٌردين"حماسه حسيني" را مي سرايد و"تحريفات عاشورا" را بر ملا ميكند. او برآن است كه امامان را به عنوان اسوه معاد و معاش، اسوه كار و تلاش وستيز با نفاق ورو در روئي با دارندگان از كمال، معرفي كند واين فكر باطل را كه سالهاي سال در خانه دل مسلمانان آشيان كرده است كه ما كجا و ائمه كجا و آنان چنان در اوج عظمت و مجدند كه ما خاكيان را به ساحت آن مقدسان راهي نيست ، از صفحه ذهن مسلمانان بزدايد.
3-خرافه زدايي از سيماي دين:
خرافه، رسوبات فرهنگ جاهلي، عادات و رسوم نا هماهنگ با ارزشهاي ديني، به ويژه آن گاه كه رنگ ديني مي گيرند و در تفسير و دريافت از دين، نقش بازي مي كنند، از پيچيده ترين باز دارندگان حركتهاي اصلاحي هستند
استاد مطهري با شجاعت تمام، با خرافه گرايان در گير شد و از غوغاي عوام نهراسيد و به خواص نهيب زد و تهمت ها و تكفير ها و نافرمانيها، او را از مبارزه بازنداشت وبه تلاش روشن گرانه خويش ادامه داد ورد پاي خرافه را در جاي معارف اسلامي نشان داد و دين به دور از خرافه،ارائه كرد وحقايق ناب را از باطلاق خرافه ها به در آورد وعليه متوليان خرافه به پا خاست و ديگران را به خيزش، فرا خواند.
4-عقل مداري:
استاد مطهري بر اين باور بودند آنان كه بر ظاهر، جمود مي ورزند و در گذر از نقل، شهامتي نداند و پايشان مي لرزد نمي تواند در برخورد فرهنگها،در آوردگاه فكرها،نقشي داشته باشند واثري بگذارند.آنان كه جايگاه خود را خوب شناخته اند وازآن بهره مي برند و با منطق خود به مصاف انديشه ها مي روند، در جولانگاه فكرها جايگاهي خواهند داشت وبه حساب خواهند آمد. چنين جايگاهي براي عقل و اين گونه تواني براي اسلام شناسان در بهره وري از خرد،حرفي است بسيار بلند ودر خور مطالعه دقيق و درنگ بسيار،اصلي كه جاودانگي اسلام را و نقش سازنده آن را در هر دوره و زماني، تضمين مي كند و احكام و مقررات و معارف و ارزشهاي آن را بر قلٌه مدارد.
5-مرزباني:
عالم ديني بسان مرزباني تيز نگر كه حركات دشمن را آن به آن زير نظر دارد، تا از مرز، پا به اين سو ننهد،انديشه هاي مهاجم و نا سازگار با انديشه خودي را، با تمام وجود زير نظر دارد و حركات آن را دنبال مي كند و سريع به سراغ حركات دشمن مي رود وبا قوت منطق و استدلال، راه را بر آنها مي بندد
استاد مطهري با آشنايي با اين پيچ و خم ها پا به عرصه مرزباني و دفاع گذاشته بود. او ديده بان و مرزدار تيز نگر بود و هوشيارانه كوچكترين حركات دشمن را در هر شكل و چهره اي مي شناخت. با استمداد از بصيرت ملكوتي زيركي مومنانه، زمان شناسي دقيق، خاستگاه جريانهاي فرهنگي و فكري را نيك شناسايي كرده،باطل را در مقدس ترين و انقلابي ترين چهره آن رسوا نمود و رگه هاي مادي را از لا به لاي گفته ها و نوشته ها به در اورد و نقد كرد.
استاد مطهري ، نيك دريافته بود كه تفكر جديد، تنها مدعي ستيز با اديان الهي نيست،بلكه داعيه جانشيني در سر دارد.آرا و مكتبهاي نو،خود را چنان عرضه مي دارند كه گويي مذهب هاي جديدند كه براي رهايي انسان آمده اند.
منبع: برگرفته شده از سايت تبيان