روشن است كه پلوراليسم و كثرت گرايي ديني پيش فرض خود را تكثر اديان و تنوع حق قرار مي دهد ولي استاد شهيد در موارد متعدد تاكيد مي كند كه از نظر قرآن تنها يك دين داريم: «در سراسر قرآن اصرار عجيبي است كه دين، از اول تا آخر جهان، يكي بيش نيست و همه ي پيامبران، بشر را به يك دين دعوت كرده اند. در سوره ي مباركه ي شوري آيه ي 13 چنين آمده است: «خداوند براي شما ديني قرار داد كه قبلا به نوح توصيه شده بود و اكنون بر تو وحي كرديم و به ابراهيم و موسي و عيسي نيز توصيه كرديم». قرآن در همه جا نام اين دين را كه پيامبران از آدم تا خاتم مردم را بدان دعوت مي كرده اند «اسلام» مي نهد. (مجموعه ي آثار شهيد مطهري (تهران، انتشارات صدرا، چاپ چهارم، (1374 ج 3، ص 157) كلمه ي دين را به صورت جمع (اديان) نياورده است. از نظر قرآن، آن چه وجود داشته دين بوده نه اديان … قرآن كريم كه دين خدا را از آدم تا خاتم يك جريان پيوسته معرفي مي كند نه چند تا، يك نام روي آن مي گذارد و آن اسلام است. البته مقصود اين نيست كه در همه ي دوره ها، دين خدا با اين نام خوانده مي شده و با اين نام در ميان مردم معروف بوده است بلكه مقصود اين است كه حقيقت دين داراي ماهيتي است كه بهترين معرف آن لفظ اسلام است و اين است كه مي گويد: «ان الدين عند الله الاسلام» استاد شهيد با توجه به اين كه دين را يكي معرفي مي كنند، در صدد برمي آيند كه تفاوت شرايع آسماني را تبيين كنند. از كلمات ايشان مي توان سه دليل براي اين اختلاف و تفاوت يافت:
1- مقتضيات زمان، خصوصيات محيط و تكامل بشر. «اصول مكتب انبيا كه دين ناميده مي شود يكي بوده است، تفاوت شرايع آسماني يكي در سلسله مسايل فرعي و شاخه اي بوده كه بر حسب مقتضيات زمان و خصوصيات محيط و ويژگي هاي مردمي كه دعوت شده اند متفاوت مي شده و همه ي شكل هاي متفاوت و اندام هاي مختلف يك حقيقت بوده و به سوي يك هدف و مقصود بوده است و ديگر در سطح تعليمات بوده كه پيامبران بعدي به موازات تكامل بشر، در سطح بالاتري تعليمات خويش را كه همه در يك زمينه بوده القا كرده اند.. و به تعبير ديگر بشر در تعليمات انبيا مانند يك دانش آموز بوده كه او را از كلاس اول تا آخرين كلاس بالا برده اند. اين تكامل دين است نه اختلاف اديان.» (مجموعه ي آثار، ص 181)
2- تحريف كتب مقدس: وي با طرح آيه ي 9 سوره ي حجر: (انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون) ما خود اين كتاب را فرود آورديم و هم اكنون خود نگهابان آن هستيم، مي گويد: «در اين آيه با قاطعيت كم نظيري از محفوظ ماندن قرآن از تحريف و تغيير و نابودي سخن رفته است … يكي از علل تجديد رسالت و ظهور پيامبران جديد، تحريف و تبديل هايي است كه در تعليمات و كتب مقدس پيامبران رخ مي داده و به همين جهت آن كتاب ها و تعليمات، صلاحيت خود را براي هدايت مردم از دست مي داده اند … ظهور پياپي پيامبران تنها معلول تغيير و تكامل شرايط زندگي و نيازمندي بشر به پيام نوين و راهنمايي نوين نيست. بيش تر معلول نابودي ها و تحريف و تبديل هاي كتب و تعليمات آسماني بوده است …» (مجموعه ي آثار، ج 3، ص 156)
3- تفاوت در شكل اجرا: «اختلاف و تفاوت تعليمات آسماني پيامبران از نوع اختلافات مكتب هاي فلسفي يا سياسي يا اجتماعي يا اقتصادي كه متشمل بر افكار متضاد است نبوده؛ انبيا تماماً داراي يك مكتب و يك تز بوده اند. تفاوت تعليمات انبيا با يك ديگر، يا از نوع تفاوت تعليمات كلاس هاي عالي تر با كلاس هاي داني تر، يا از نوع تفاوت اجرايي يك اصل در شرايط و اوضاع گوناگون بوده است … شكل اجرايي يك اصل كلي نيز در شرايط گوناگون متفاوت مي شود. بسياري از اختلافات در روش انبيا از نوع تفاوت در شكل اجرا بوده است و نه در روح قانون.» (مجموعه ي آثار، ص 159)