استاد شهيد مرتضي مطهري يكي از متفكران و اصلاحگران اسلامي معاصر است كه آراء و انديشه هاي او تاثيرات عميق و گسترده اي در ايران و خارج از ايران برجا نهاده است. ايشان طي بيش از سه دهه با استفاده از قلم، خطابه و بيان و تدريس به نشر انديشه هاي خويش پرداخت و پس از شهادت نيز آثار وي به نحو بي سابقه و روزافزوني مورد نشر و ترجمه به زبان هاي گوناگون قرار گرفت و در دانشگاه ها و دبيرستان ها و مجامع فرهنگي و حوزه هاي علميه بازتاب وسيعي يافت. در سال هاي پس از انقلاب، تريبون هاي بي شمار و گوناگون فرهنگي به ويژه صدا و سيما و بسياري از مطبوعات نيز ناشر افكار وي بوده و يا عميقاً متاثر از ايشان بوده اند، به گونه اي كه مي توان يكي از بانيان فكري نهضت و نظام اسلامي ايران و يكي از سلسله جنبانان حركت هاي اسلامي اخير در جهان دانست. البته تاييد كامل و مكرر رهبر و بنيان گذار فقيد جمهوري اسلامي، امام خميني (ره) از استاد مطهري در اقبال روزافزون نسبت به آثار ايشان – كه همچنان ادامه دارد – بسيار مؤثر و كارساز بود. (در قسمتي از پيام امام (ره) در نخستين سالگرد شهادت استاد آمده است: «من به دانشجويان و طبقه ي روشن فكر متعهد توصيه مي كنم كه كتاب هاي اين استاد عزيز را نگذارند با دسيسه هاي غيراسلامي فراموش شود ...» صحيفه ي نور – ج 12 – ص 51)
بخش اعظم آثار استاد مطهري در قلمرو نقد و بررسي انديشه ها و پاسخ گويي به پرسش ها و ابهامات فكري و آفت زدايي فرهنگي بوده است. بنابراين خواه ناخواه و به طور طبيعي مي توان بخش هايي از سخنان ايشان را درباره ي جريانات فكري و فرهنگ موجود در جامعه و از جمله روشن فكران دانست، اگر چه ايشان به صراحت و مستقيماً سخنان چنداني درباره ي قشر روشن فكر و اوصاف و ويژگي هاي آنان نگفته باشد. در آثار مطهري سخنان بسياري در پاسخ به نحوه ي تلقي و برداشت روشن فكران از مسايل گوناگوني همچون دين و سنت و اخلاق و ... وجود دارد كه بخشي از آن نيز از سوي ناشر آثار ايشان (انتشارات صدرا) تحت عنوان «استاد مطهري و روشن فكران» منتشر شده است.
استاد مطهري اساساً نقاد انديشه ها و به اصطلاح «انديشه سنج» بوده و انديشه هاي قديم و جديد بسياري را در آثار خود مورد بررسي و ارزيابي قرار داده است. او هم چنان كه به نقد ارتجاع و تحجر مي پرداخت، گاه انديشه مندانه به افكار به ظاهر نو و مترقي نيز مي تاخت. او با تكيه بر نقش عقل ناقد، گاه اخباري گري، اشعري گري، خارجي گري و وهابيت و جمود فكري را به نقد مي كشيد و گاه ديگر به ماركسيسم، ليبراليسم، ناسيوناليسم، كاپيتاليسم و ديگر ايسم هاي شرقي و غربي مي پرداخت و به عيارسنجي آنان مي نشست. استاد مطهري خود در اين باره در سال 1352 چنين نوشته است: «اين بنده از حدود بيست سال پيش كه قلم به دست گرفته، مقاله يا كتاب نوشته ام، تنها چيزي كه در همه ي نوشته هايم آن را هدف قرار داده ام حل مشكلات و پاسخ گويي به سؤالاتي است كه در زمينه مسايل اسلامي در عصر ما مطرح است.» (عدل الهي – انتشارات صدرا – ص 8)
بنابراين بحث هاي ايشان درباره ي جريان روشن فكري، بحث هايي محتوايي است، بدين معني كه در كمتر جايي مستقلا متعرض تعريف و تحديد معناي روشن فكري شده هم چنان كه مستقيماً به بيان نسبت آن با دين و سنت، مشفقانه و به قصد اصلاح به نقد كشيده است.