شهيد مطهري
معرفی وبلاگ
  • شهید مطهری، مرتضی مطهری، استاد شهید مطهری، استاد مرتضی مطهری، استاد شهید مرتضی مطهری، motahari ،morteza motahari
لوگوی دوستان
    شهید مطهری
    موسسه تبیان
صفحات وبلاگ

استاد شهيد نا كارآمدي علم به تنهايي را چنين بيان مي كنند:« امروز غالبا دريافته‏اند كه سيانتيسم ( علم گرائي محض ) و تربيت علمي‏ خالص ، از ساختن انسان تمام ناتوان است ، تربيت علمي خالص ، نيمه‏ انسان مي‏سازد نه انسان تمام (محصول اين تربيت ، ماده خام انسان است نه‏ انسان ساخته شده)،انسان توانا و قدرتمند مي‏سازد نه انسان با فضيلت، انسان‏ تك ساحتي مي‏سازد نه انسان چند ساحتي امروز همه دريافته‏اند كه عصر علم‏ محض به پايان رسيده است و يك خلاء آرماني جامعه‏ها را تهديد مي‏كند»(۱۷)
جناب استاد علم و ايمان را جدا ناشدني مي دانند ايشان مي فرمايند:« خيال مى كردند كه علم كافى است ؛ اگر ما عدالت و اخلاق را بشناسيم و به آنها عالم باشيم كافى است براى اينكه اخلاقى و عادل باشيم . ولى عمل نشان داد كه اگر علم منفك از ايمان بشود، نه تنها براى اخلاق و عدالت مفيد نيست بلكه مضر هم هست . مصداق قول سنايى مى شود كه چون دزدى با چراغ آيد، گزيده تر برد كالا. »(۱۸)
همچنين در كتاب ده گفتار چنين آورده اند: شكي نيست كه علم به تنهائي ضامن سعادت جامعه نيست . جامعه ، دين و ايمان لازم دارد ، همان‏طوري كه ايمان هم اگر مقرون به علم نباشد مفيد نيست بلكه و بال است.«قطع ظهري اثنان عالم متهتك و جاهل متنسك»اسلام نه عالم بي‏دين مي‏خواهد نه جاهل ديندار.(۱۹)
همچنيين در مورد عدم جانشيني علم و دين به جاي يكديگر اين گونه فرموده اند:« تجربه‏هاي تاريخي نشان داده است كه جدائي علم و ايمان خسارتهاي غير قابل جبران به بارآورده است، ايمان را در پرتو علم بايد شناخت؛ ايمان در روشنائي علم از خرافات دور مي‏ماند با دور افتادن علم از ايمان ، ايمان‏ به جمود و تعصب كور و با شدت به دور خود چرخيدن و راه به جائي نبردن‏ تبديل مي‏شود آنجا كه علم و معرفت نيست ، ايمان مؤمنان نادان وسيله‏اي‏ مي‏شود در دست منافقان زيرك كه نمونه‏اش را در خوارج صدر اسلام و در دوره‏هاي بعد به اشكال مختلف ديده و مي‏بينيم »(۲۰)
« آنجا كه ايمان بوده و علم نبوده است مساعي بشر دوستانه افراد صرف اموري شده كه نتيجه زياد و احيانا نتيجه خوب به بار نياورده است و گاهي منشا تعصبها و جمودها و احيانا كشمكشهاي زيانبار شده‏ است.
آنجا كه علم بوده و جاي ايمان خالي مانده است مانند برخي جوامع عصر حاضر ، تمام قدرت علمي صرف خودخواهي‏ها و خودپرستي‏ها ، افزون طلبي‏ها ، برتري طلبي‏ها ، استثمارها ، استعبادها ، نيرنگها و نيرنگ بازي‏ها شده‏ است.
دو سه قرن گذشته را مي‏توان دوره پرستش علم و گريز از ايمان دانست‏ دانشمندان بسياري معتقد شدند كه همه مشكلات بشر با سرانگشت علم گشوده‏ خواهد شد ، ولي تجربه خلاف آن را ثابت كرد امروز انديشمندي يافت‏ نمي‏شود كه نياز انسان را به نوعي ايمان ولو ايمان غير مذهبي كه به هر حال‏ امري ماورا علم است انكار كند . »(۲۱)
همچنين در توصيفاتي زيبا پيوند علم وايمان را اينگونه بيان مي كنند:« علم به ما روشنائي و توانائي مي‏بخشد و ايمان عشق و اميد و گرمي ، علم‏ ابزار مي‏سازد و ايمان مقصد ، علم سرعت مي‏دهد و ايمان جهت ، علم توانستن‏ است و ايمان خوب خواستن ، علم مي‏نماياند كه چه هست و ايمان الهام‏ مي‏بخشد كه چه بايد كرد ، علم انقلاب برون است و ايمان انقلاب درون ، علم‏ جهان را جهان آدمي مي‏كند و ايمان روان را روان آدميت مي‏سازد ، علم وجود انسان را به صورت افقي گسترش مي‏دهد و ايمان به شكل عمودي بالا مي‏برد ، علم طبيعت ساز است و ايمان انسان ساز، هم علم به انسان نيرو مي‏دهد ، هم‏ ايمان ، اما علم نيروي منفصل مي‏دهد و ايمان نيروي متصل، علم زيبائي است و ايمان هم زيبائي است علم زيبائي عقل است و ايمان زيبائي روح ، علم‏ زيبائي انديشه است و ايمان زيبائي احساس هم علم به انسان امنيت مي‏بخشد و هم ايمان، علم امنيت بروني مي‏دهد و ايمان امنيت دروني، علم در مقابل‏ هجوم بيماريها ، سيلها ، زلزله‏ها ، طوفانها ، ايمني مي‏دهد، و ايمان در مقابل اضطرابها ، تنهائيها ، احساس بي پناهي‏ها ، پوچ انگاري‏ها علم جهان را با انسان‏ سازگار مي‏كند و ايمان انسان را با خودش »(۲۲)


پي نوشت:
۱۷ مرتضي مطهري، مجموعه آثار ج۲ ص۳۴
۱۸ مرتضي مطهري، آزادي معنوي ص۹۴
۱۹ مرتضي مطهري، ده گفتار، ص۱۸۴
۲۰ مرتضي مطهري، مجموعه آثار ج۲ ص۳۶
۲۱ همان
۲۲ همان ص۲۲



آمار وبلاگ
  • تعداد بازدید : 176972
  • تعداد نوشته ها : 228
  • تعداد نظرات : 15
  • X