شهيد مطهري
معرفی وبلاگ
  • شهید مطهری، مرتضی مطهری، استاد شهید مطهری، استاد مرتضی مطهری، استاد شهید مرتضی مطهری، motahari ،morteza motahari
لوگوی دوستان
    شهید مطهری
    موسسه تبیان
صفحات وبلاگ
سيدمحمدباقر حجتي، يكي از شاگردان استاد شهيد مطهري در خاطره‏اي نقل مي‏كند: «در يكي از سال‏هايي كه شمار داوطلبان ورود به دانشكده الهيات ـ در زمان قبل از انقلاب ـ رو به افزايش نهاده بود، تعداد بسياري از آنان را دختران و زنان بي‏حجاب تشكيل مي‏داد. استاد شهيد مطهري كه اين مطلب را قبلاً پيش‏بيني كرده بودند و از آن‏جا كه سخت تلاش مي‏كردند كه فضاي دانشكده با ورود زنان بي‏حجاب آسيب نبيند، در يكي از جلسه‏هاي شورا پيشنهاد كردند كه دختران و زناني كه مي‏خواهند در اين دانشكده به تحصيلات خود ادامه دهند، بايد با پوششي شرعي باشند، وگرنه دانشكده از پذيرش آنان براي ادامه تحصيل، معذور است. اين پيشنهاد، مورد تصويب اعضاي شورا و رئيس وقت دانشكده ـ كه شخصيتي آرام و متين بود و به استاد، بسيار احترام مي‏گذاشت ـ قرار گرفت. قبل از شروع كنكور اختصاصي دانشكده، استاد گران‏مايه، تعداد زيادي روسري تهيه كردند و در روزهايي كه در رسانه‏هاي گروهي از كشف حجاب تعريف و تمجيد مي‏كردند، تعدادي از اين روسري‏ها را به نگهبان درب جنوبي و تعدادي ديگر را به نگهبان درب شمالي دانشكده سپردند و به آنها فرمودند: به هر داوطلب زن كه بدون حجاب وارد دانشكده مي‏شود، يكي از اين روسري‏ها را هديه كنيد تا بدون حجاب، به دانشكده‏اي كه بسان يك مكان مقدس اسلامي است، وارد نشود. از اين روسري‏ها استقبال خوبي به عمل آمد، تا آن‏جا كه بيشتر خانم‏هايي كه براي شركت در امتحان ورودي به دانشكده آمده بودند، با حجابي كامل يا نسبي ديده شدند. گرچه اين عمل در زمان حاضر ساده به نظر مي‏رسد، در آن روزگاران قبل از انقلاب، كاري دشوار و خطرناك و بسان وارد كردن دست برهنه در لانه زنبور بود كه كسي در خود، جرئت چنين كاري را نمي‏ديد». منبع : سرگذشت‏ها

حجت الاسلام سيدمحمدباقر حجتي در بيان خاطره‏اي از استاد شهيد مطهري مي‏گويد:

«بسياري از ساعت‏هاي تدريس استاد، از طلوع فجر بود تا مدتي پس از طلوع آفتاب. استاد بزرگوار در آن روزگار، ساكن خيابان آبشار واقع در خيابان ري بودند. ايشان از خيابان آبشار از منزل خود با پاي پياده قبل از طلوع فجر به راه مي‏افتادند و حوالي طلوع فجر به مدرسه مروي در مي‏آمدند و نماز صبح را در يكي از حجره‏هاي مدرسه برگزار مي‏كردند. سپس با نوشيدن چاي كه يكي از شاگردان او برايش تهيه مي‏ديد، تدريس ايشان در پرتو روشنايي چراغ آغاز مي‏شد، تا آنكه نور چراغ، نوبت خود را به پرتو آفتاب مي‏سپرد و تا حدود هشت صبح، اين درس ادامه مي‏يافت.

براي ما عجيب مي‏نمود كه استاد، قبل از طلوع فجر اين همه راه را پياده درمي‏نورديدند و در مدرسه حاضر مي‏شدند و ما براي شركت در درسي كه در كنارمان آماده بود و در چنان ساعاتي، احساس دشواري مي‏كرديم، ولي استاد، آن هم پس از خستگي راه، شاداب‏تر به نظر مي‏رسد».

منبع : سرگذشت‏هايي ويژه از زندگي استاد مطهري (طوبي :: ارديبهشت 1386، شماره 17)

حجت الاسلام سيدمحمدباقر حجتي، يكي از شاگردان استاد شهيد مطهري مي‏گويد:

«استاد شهيد، هنگام تدريس گاهي آن‏چنان در تفكر و هيجان غرق مي‏شدند كه حتي سرماي شديد و يا گرماي طاقت‏فرساي فضاي جلسه را احساس نمي‏كردند و عاشقانه سرگرم تدريس مي‏گشتند، بدان‏گونه كه هيچ انگيزه‏اي نمي‏توانست مسير تفكر و انديشه و تمركز فكري ايشان را پريشان و منحرف و يا دچار آسيب سازد.

استاد در تمام فصول در حجره‏اي تدريس مي‏فرمود كه نه به گاه شدت حرارت ايام گرما، وسيله خنك ‏كننده‏اي در آن وجود داشت و نه به هنگام سوز سرماي پاييز و زمستان ـ كه گاهي تا مغز استخوان را مي‏ آزرد ـ وسيله‏اي براي گرم كردن فضاي جلسه درس در آن تهيه شده بود. حتي در ايام شدت سرما، درِ حجره به هنگام تدريس باز بود و استاد عزيز ما هنگام تدريس، آن‏چنان در بيان مطالب، از خود علاقه و حرارت نشان مي‏دادند كه ما در حين درس، آن‏گاه كه گوش به سخنان ايشان سپرده بوديم، سرماي پيرامون خود را غالباً احساس نمي‏كرديم و آن‏گاه كه درس پايان مي‏يافت، تازه احساس مي‏كرديم تا چه اندازه هوا سرد و سوزناك و غيرقابل تحمل است.

در طول مدت قريب به دوازده سال كه در مدرسه مروي از محضر پرفيض استاد شهيدمان در حكمت و فلسفه اسلامي بهره مي‏جستيم، هرگز سخني كه حاكي از خودستايي باشد، از ايشان نشنيديم و علي‏رغم مايه‏هاي فراوان و سرشار علمي، آن‏چنان فروتنانه و بي‏ريا سرگرم بحث مي‏شدند كه همه حاضران و ناظران مجلس درس خود را مجذوب خويش مي‏ساختند».

منبع : سرگذشت‏هايي ويژه از زندگي استاد مطهري (طوبي :: ارديبهشت 1386، شماره 17)

آقا مطهري خيلي به انجام فرائض ديني اهميت مي دادند و مقيد بودند كه آن را با آمادگي روحي انجام دهند. هميشه براي اداي نماز صبح لباس پوشيده و عمامه شان را برسر مي گذاشتند و حتي اصرار داشتند كه هنگام غروب روز جمعه حتماً ‌دعا بخوانند. به طوريكه يك روز در خانة يكي از دوستان جلسه اي برگزار بود. ايشان با متانت و بزرگواري به صاحبخانه فرمود:« ساعتهاي آخر روز جمعه است. من اجازه مي خواهم اگر جاي خلوتي هست كمي دعا بخوانم.» پس برخاست و در گوشه اي آرم به مناجات پرداخت.

راوي: حجت الاسلام محمدرضا فاكر

شبي كه بصيري را گرفتند يكي از بچه ها به نام محمد هنردوست، شهيد مطهري را خواب ديده بود كه يك شنل قرمز خوني را از دوشش بر مي دارد و يك شنل سبز را جاي آن مي گذارد و مي گويد كه من از امشب راحت مي خوابم. پس از پيروزي انقلاب و روي كارآمدن نظام جمهوري اسلامي در ايران، برخي از نيروها نتوانستند با شرايط جديد كنار بيايند. تشكيلات فرقان از جمله اين گروه ها بودند كه در مدت فعاليت كوتاه خود ضايعات جبران ناپذيري را به پيكره نظام جمهوري اسلامي وارد كرد. رهبر اين گروه شخصي به نام اكبر گودرزي بود. گودرزي با نام مستعار «عباس» در ده كوچكي به نام دوزان (بين خمين و اليگودرز) به دنيا آمده بود. وي بين سال هاي 51 و 52 از اليگودرز به خوانسار رفت و بعد از مدتي به قم رفت و ضمن اينكه در دبيرستان درس مي خواند در مدرسه علميه آيت الله نجفي نيز به صورت نيمه وقت تحصيل مي كرد. بعد از مدتي در مسجد چهلستون و در مدرسه شيخ عبدالحسين درس خواند. وي با شيوه و ادبيات خاصي به تفسير آيات قرآن مي پرداخت. به اعتقاد اعضاي گروه فرقان، حكومت جمهوري اسلامي تلاشي براي برقراري حاكميت روحانيت بود. درحالي كه اين گروه از تز اسلام منهاي آخوند پيروي مي كرد. به همين دليل به ترور شخصيت هاي تاثير گذار انقلاب خصوصا روحانيون برجسته روي آوردند. علاوه بر ترور مفتح و مطهري ليست ترورگروه فرقان عبارت بودند از: محمد بهشتي، محمد جواد باهنر، حقي، امامي كاشاني، ناطق نوري، موسوي اردبيلي، تيمسار فلاحي، بني صدر، خوانساري ، هاشمي رفسنجاني و حضرت آيت الله خامنه اي كه با دستگيري اعضاء و رهبري گروه ادامه ترورها متوقف شد. نحوه دستگيري عوامل ترور شهيد مطهري و گودرزي رهبر اين گروه از زبان جمال اصفهاني و محمد عطريانفر از مسئولان پرونده فرقان موضوع گزارش پيشرو است كه در پي مي آيد. حميد نيكنام، علي بصيري و وفا قاضي زاده، عاملان ترور آقاي

عزت نفس كه به معناي شرافت و مناعت طبع است يكي از سرمايه هاي ارزشمند انسان مومن است . قرآن مجيد , عزت را از ‏آن خدا , پيامبر(ص ) و مومنان مي داند .

از خصوصيات مهم شخصيتي استاد اين بود كه از روحيه اي بسيار قوي برخوردار بود. او نزد ارباب زر و زور , خضوع نمي ‏كرد , و تا امكان داشت , اظهار حاجت نمي كرد و در جمع مال و ثروت دنيا حريص نبود.

گاهي مي گفت : « من براي جمع كردن ثروت , فرصت هايي را از دست داده ام كه شايد در نظر ديگران به يك نوع ديوانگي و ‏جنون شبيه تر بوده است . »


آمار وبلاگ
  • تعداد بازدید : 173011
  • تعداد نوشته ها : 228
  • تعداد نظرات : 15
  • X