شهيد مطهري
معرفی وبلاگ
  • شهید مطهری، مرتضی مطهری، استاد شهید مطهری، استاد مرتضی مطهری، استاد شهید مرتضی مطهری، motahari ،morteza motahari
لوگوی دوستان
    شهید مطهری
    موسسه تبیان
صفحات وبلاگ
اول اينكه مطهري قرآن را تمدن‌ساز مي‌دانست، و ثانيا شهيد مطهري در سال‌هايي به كار تحقيق، تدريس و تبليغ مشغول بود كه موج مخافت حكومت وابسته پهلوي با اسلام از يك سو و موج كاذب و پر جاذبه ماركسيسم از سويي ديگر، بنيادهاي عقيدتي عموم مردم، و اقشار فرهيخته بويژه دانشگاهيان را در معرض خطر جدي قرار داده بود. خطر ماركسيسم و انديشه‌هاي ماركسيستي چنان جدي بود كه باعث گرايش جمعي قابل توجه از جوانان و فرهيختگان آن عصر و شماري از مبارزان به اين مكتب الحادي شد. انحراف گروه مجاهدين خلق و پيدايش گروه فرقان زاييده اين پديده بوده است. حركت سياسي امام خميني (ره) با هدف براندازي حكومت پهلوي، و حركت علمي و فكري علامه طباطبايي با تدوين كتاب‌هاي خاص فلسفي همچون اصول فلسفه و روش رئاليسم و تربيت شاگردان، تلاشي بود كه براي مقابله با اين دو جبهه انجام مي‌گرفت. در چنين حال و هوايي شهيد مطهري بسان سنگرباني خستگي‌ ناپذير كه در متن اين تحولات آن هم در تهران و در دانشگاه حضور داشت ، به خوبي با اين آفات و خطرات آگاهي داشت و درست به همين خاطر تمام جد و جهد خود را براي مقابله با آنها به كار گرفت و با بيان و قلم خود با آنها به مبارزه برخاست. و سرانجام در همين راه بدست گروه منحرف فرقان به شهادت رسيد.   در چنين شرايطي كه توفان‌هاي سهم آساي دشمنان مغرض و دوستان جاهل، صدمات جبران ناپذيري به پيكره دين و باورهاي مردم مي‌زد، طبيعي است كه استاد شهيد مطهري يكي از موثرترين راه براي مقابله با اين خطرات را پناه آوردن و بهره جستن از قرآن و نشر معارف اين كتاب نور و هدايت ميان عوام و خواص مي‌دانسته است. درست به همين خاطر تدريس تفسير قرآن براي دانشگاهيان و عموم مردم كه در مسجد الجواد(ع) و در منطقه قلهك تهران كه در طي چند سال متوالي در دهه پنجاه شمسي انجام مي‌گرفت
شهيد مطهري فلسفه و مباحث فلسفي را خشك، بي‌روح و فاقد قدرت حيات بخشي مي‌داند، به عنوان نمونه ايشان در بيان تفاوت تصويري كه فلسفه از خداوند مي‌سازد با تصاويري كه قرآن از خداوند ارائه كرده معتقد است كه خدايي كه فلاسفه الهي همچون ارسطو و افلاطون معرفي مي كنند يك موجود خشك بي‌روح است.
شهيد مطهري در همين مورد گفته است كه فلاسفه نهايتا عله العلل را اثبات مي‌كنند، از اين بيشتر ديگر حرفي ندارند. اين درست مثل اين است كه يك كسي بيايد قانون جاذبه عمومي را كشف كند كه يك قانوني در دنيا هست به نام جاذبه عمومي. چنين چيزي براي روح بشر جاذبه ندارد؛ يعني روح خودش را به سوي خودش نمي‌كشد، در روح بشر عشق و طلب به سوي خودش ايجاد نمي‌كند، پرواز ايجاد نمي‌كند.
شهيد مطهري در تفسير قرآن خود گفته است كه خدايي كه انبياء و قران به بشر معرفي مي‌كند جاذبه دارد، جميل است، زيباست، شايسته است كه محبوب و مطلوب بشر قرار بگيرد، بلكه تنها چيزي كه شايسته است به تمام معنا مطلوب و محبوب بشر قراربگيرد اوست. به گونه‌اي خدا را به انسان مي‌شناساند كه در انسان نوعي اشتعال ايجاد مي‌شود؛ يعني انسان برافروخته مي‌شود، در او عشق و حركت به سوي آن خدا به وجود مي‌آيد، شب زنده‌داري‌ها به وجود مي‌آورد.
به اعتقاد مطهري ارسطو قادر نيست كه خدا را به اين شكل به بشر بشناساند، نهايت تصويري كه آن ها مي دهند «عله العلل» اس. اما آن خدايي كه ما در قرآن آمده غير از اينكه عله العلل است به تعبير قرآن «الاول»؛ يعني اول مطلق است و همه چيز از آنجا پيدا شده، و نيز «الاخر» است؛ يعني آن كه باز به تعبير قرآن همه اشياء طبعاً به سوي او بازگشت مي‌كنند و به سوي او مي‌روند و نهايت همه چيز به سوي اوست.

منبع: رجا نيوز
در روايات معصومان(ع) بر ضرورت زمان‌شناسي عالمان دين تاكيد فراوان شده است. امام صادق(ع) در روايتي معروف فرمود : «العالم بزمانه لا تهجم عليه اللوابس». بر عالم آگاه به زمان حوادث و رخدادها مشتبه نمي‌شود.
بي‌گمان هر كس كه با تاريخ تحولات فكري ايران در سال‌هاي پيش از انقلاب آشنا باشد، با قاطعيت ادعا خواهد كرد كه شهيد مطهري از شمار اندك انديش‌وراني بود كه با درايت قابل تحسين ، نيازها و ضرورت‌هاي عصر خود و چگونگي پاسخگويي به اين نيازها را مي‌شناخت. هجرت از قم به تهران، حضور فعّال و تاثيرگذار در دانشگاه تهران، همراهي در بنيان‌گذاري حسينيه ارشاد، تاليف و آثاري گاه در سطح عموم همچون داستان راستان و نقش آفريني در انقلاب اسلامي ايران از جمله شواهدي است كه به خوبي مدعا را اثبات مي‌كند.
رويكرد نسبتاً گسترده شهيد مطهري به قرآن حكايت از همين روحيه زمان‌شناسي او دارد. او در آثار خود اذعان مي‌كند كه هيچ بياني و پيامي به مشابه بيان قرآني براي تأثيرگذاري در روح و روان مخاطبان تاثيرگذار نيست.لذا استفاده ازقرآن را بهترين مورد راه اصلاح جامعه مي‌دانست.
 
منبع: رجا نيوز
اگر بتوانيم آثار شهيد مطهري را ناظر به چند حوزه از مطالعات ديني و اسلامي همچون فلسفه، كلام، اخلاق، سيره و... ارزيابي كنيم، قطعاً يكي از اين حوزه‌هاي مورد نظر استاد شهيد ، قرآن و مطالعات قرآني است. به گونه‌اي كه هشت جلد از آثار ايشان تحت عنوان «آشنايي با قرآن» به بررسي و تفسير سوره‌هايي از قرآن اختصاص يافته است. استاد بر اساس آنچه در اين كتاب‌ها آمده حدود بيست سوره از سوره‌هاي قرآن شامل سوره حمد، آياتي از سوره انفال، توبه، نور، زخرف، دخان، جاثيه ، فتح، قمر، حديد، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحريم، ملك و قلم را تفسير كرده است.   بر اساس آنچه در مقدمه جلد چهارم كتاب «آشنايي با قرآن» آمده از مجموع دروس تفسيري استاد شهيد مطهري 150 ساعت باقيمانده است و اين بخش اندكي از مباحثي است كه ايشان در اين زمينه ارائه كرده است. در مقدمه جلد پنجم اين كتاب آمده است كه شهيد مطهري در طول اقامت خود در تهران تفسير نيمي از قرآن را براي مخاطبان عام و خاص ارايه كرده بود كه نوارهاي بخشي از اين جلسات باقي مانده است . بدين جهت در مقدمه اين كتاب‌ها پيوسته از خوانندگان خواسته شده كه اگر نواري از آن شهيد در دست دارند، در اختيار شوراي نظارت بر آثار شهيد بگذارند.   لذا همان گونه كه در بخشي از مقدمه جلد اول كتاب «آشنايي با قرآن» آمده است، «شناخت قرآن» نامي است كه خود استاد براي آن سلسله سخنراني‌ها انتخاب كرده بود، بنا بود مدخلي باشد براي يك رشته از بحث‌هاي عميق و اساسي عقيدتي، كه عبارت بودند از: خدا در قرآن، قرآن در قرآن، انسان در قرآن، تاريخ در قرآن، شناخت در قرآن و... كه روي هم مجموعه‌اي پر شماره و غني از معارف و انديشه‌هايي را كه در اين آخرين و كامل‌ترين پيام الاهي مندرج

شهيد مطهري احساس شخصيت و عزت ملي را رمز موفقيت و حيات ملت و نخستين قدم براي حركت و تحول مي‎دانند زيرا تا وقتي اين احساس نباشد، هيچ تلاش و حركتي مفيد و مؤثر نخواهد بود.

در مرحله ديگر، بازگشت به تعاليم اسلامي مهمترين ركن بالندگي و حركت ملل مسلمان است: «قوي‎ترين حربه دفاعي اين انقلاب و مؤثرترين اسلحه پيشرفت آن، ايمان ملت به نيروي خويش و بازگشت به ارزش‎هاي اصيل اسلام است. غرب -منظور تمام ابرقدرت‎ها است- از يك چيز وحشت دارد و آن بيداري خلق‎ مسلمان است... راه اين بيداري، آشنائي با تاريخ و فرهنگ و ايدئولوژي‎ خودمان است.»

در سايه همين فرهنگ اسلامي است كه مسأله جهاد معنا مي‎يابد و به تبلور مي‎رسد. زيرا: «جهاد به‎عنوان دفاع مشروع است... ولي بحث سر مصداق دفاع است، كه مصداق‎ دفاع آيا فقط دفاع از شخص خود، حداكثر از ملت خود است؟ يا دفاع از انسانيت هم دفاع است؟ »

از طرف ديگر توجه به اهداف جهاني اسلام و نگاه جامع به‎ جامعه اسلامي است كه مسأله وحدت مسلمانان را از اهميت ويژه‎اي برخوردار مي‎سازد: «يكي از مزاياي معظم له[مرحوم آيت‎الله بروجردي] توجه و علاقه فراواني بود كه به مسأله وحدت‎ اسلامي و حسن تفاهم و تقريب بين مذاهب اسلامي داشت.» بديهي است مسأله وحدت اسلامي هم از جنبه علمي و فرهنگي ضرورت دارد و هم به لحاظ آفات اختلاف و تفرقه، بايد مورد توجه و يادسپاري قرار گيرد.

منبع : سايت 598.ir
نويسنده اين مطلب در سايت آقاي سيدمحسن طباطبايي

يكي از انحرافات مهم فكري در جوامع اسلامي «شخصي و باطني ساختن دستورات اسلام» بوده و هست. در نتيجه بيداري اسلامي وقتي شكل مي‎گيرد كه به تعبير مقام معظم رهبري: «عنصر اصلي بيداري اسلامي در منطقه، حضور واقعي و عمومي مردم در ميدان عمل و صحنه‎ مبارزه و جهاد باشد، نه فقط با دل و خواست و ايمانشان، بلكه علاوه‎بر آن، با جسم و تنشان.» استاد مطهري در اين زمينه مي‎فرمايد: «اسلام دو هجرت دارد نه يك هجرت، اسلام دو جهاد دارد نه يك جهاد. هر وقت يكي را به بهانه ديگري نفي كرديم از تعليمات اسلام منحرف شده‎ايم.»

منبع : سايت 598.ir
نويسنده اين مطلب در سايت آقاي سيدمحسن طباطبايي


آمار وبلاگ
  • تعداد بازدید : 172475
  • تعداد نوشته ها : 228
  • تعداد نظرات : 15
  • X