شهيد مطهري
معرفی وبلاگ
  • شهید مطهری، مرتضی مطهری، استاد شهید مطهری، استاد مرتضی مطهری، استاد شهید مرتضی مطهری، motahari ،morteza motahari
لوگوی دوستان
    شهید مطهری
    موسسه تبیان
صفحات وبلاگ
استاد مطهري در روز سه شنبه، 11 ارديبهشت ماه 1358، ساعت ده و بيست دقيقه شب، توسط گروه نادان و جنايتكار فرقان به شهادت رسيد و رهبر و مردم را در ماتمي عظيم فرو برد. در بيان خسران عظيمي كه با شهادت ايشان بر اسلام و مسلمين وارد گرديد، همين بس كه قسمتي از پيام سوگواري حضرت امام (ره) را نقل نماييم. بسم الله الرحمن الرحيم انا لله و انا اليه راجعون اين جانب به اسلام و اولياي عظيم الشان و به ملت اسلام و خصوصا ملت مبارز ايران، ضايعه اسف‏انگيز شهيد بزرگوار و متفكر و فيلسوف و فقيه عالي مقام، مرحوم آقاي حاج شيخ مرتضي مطهري (قدس ‏سره) را تسليت و تبريك عرض مي‏كنم. تسليت در شهادت شخصيتي كه عمر شريف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف كرد و با كج روي‏ها و انحرافات مبارزه سر سختانه كرد; تسليت در شهادت مردي كه در اسلام‏ شناسي و فنون مختلفه اسلام و قرآن كريم كم نظير بود. من فرزند بسيار عزيزي را از دست داده‏ام و در سوگ او نشستم كه از شخصيتهايي بود كه حاصل عمرم محسوب مي‏شد. در اسلام عزيز به شهادت اين فرزند برومند و عالم جاودان، ثلمه‏اي وارد شد كه هيچ چيز جايگزين آن نيست. و تبريك از داشتن اين شخصيتهاي فداكار كه در زندگي و پس از آن با جلوه خود نورافشاني كرده و مي‏كنند. من در تربيت چنين فرزنداني كه با شعاع فروزان خود مردگان را حيات مي‏بخشند و به ظلمتها نور مي‏افشانند، به اسلام، بزرگ مربي انسانها و به امت اسلامي تبريك مي‏گويم. من اگر چه فرزند عزيزي كه پاره تنم بود، از دست دادم، لكن مفتخرم كه چنين فرزندان فداكاري در اسلام وجود داشته و دارد. «مطهري‏» كه در طهارت روح و قوت ايمان و قدرت بيان كم‏نظير بود، رفت و به ملا اعلي پيوست، لكن بدخواهان بدانند كه با رفتن او شخصيت اسلامي و علمي و فلسفي‏ اش نمي‏رود. ترورها نمي&rl
قسمت اول را حتما اينجا بخوانيد به كدام دسته از علما و دانشمندان علاقه مند بوديد؟ به ياد دارم كه از همانآغاز طلبگى كه در مشهد مقدمات عربى مى خواندم، فيلسوفان و عارفان و متكلمان- هر چند با انديشه هايشان آشنا نبودم- از ساير علما و دانشمندان و از مخترعان و مكتشفان در نظرم عظيم تر و فخيم تر مى نمودند تنها به اين دليل كه آنها را قهرمانان صحنه اين انديشه ها مى دانستم. دقيقا به ياد دارم كه در آن سنين كه ميان 13 تا 15 سالگى بودم، در ميان آن همه علما و فضلا و مدرسين حوزه علميه مشهد، فردى كه بيش از همه در نظرم بزرگ جلوه مى نمود و دوست مى داشتم به چهره اش بنگرم و در مجلسش بنشينم و قيافه و حركاتش را زير نظر بگيرم و آرزو مى كردم كه روزى به پاى درسش بنشينم، مرحوم «آقا ميرزا مهدى شهيدى رضوى» مدرس فلسفه الهى در آن حوزه بود. آن آرزو محقق نشد، زيرا آن مرحوم در همان سالها (1355 قمرى) درگذشت.  پس فلسفه را از كجا آموختيد؟ پس از مهاجرت به قم گمشده خود را در شخصيتى ديگر يافتم. همواره مرحوم آقا ميرزا مهدى را بعلاوه برخى از مزاياى ديگر در اين شخصيت مى ديدم، فكر مى كردم كه روح تشنه ام از سرچشمه زلال اين شخصيت سيراب خواهد شد. اگر چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از «مقدمات» فارغ نشده بودم و شايستگى ورود در «معقولات» را نداشتم، اما درس اخلاقى كه وسيله شخصيت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته مى شد و در حقيقت درس معارف و سير و سلوك بود نه اخلاق به مفهوم خشك علمى، مرا سرمست مى كرد. بدون هيچ اغراق و مبالغه اى اين درس مرا آنچنان به وجد مى آورد كه تا دوشنبه و سه شنبه هفته بعد خودم را شديدا تحت تأثير آن مى يافتم. بخش مهمى از شخصيت فكرى و روحى من در آن درس- و سپس در درسهاى ديگرى كه در طى دوازده سال از آن استاد الهى فرا گرفتم- انعقاد يافت و همواره خود را مديون او دانسته و
اين مصاحبه با طلبه موفقي است كه همگان به موفقيت و بزرگي او اذعان دارند و امام خميني(ره) راجع به او فرمود: « شهيدى مطهر است كه در عمر كوتاه خود اثرات جاويدى به يادگار گذاشت كه پرتوى از وجدان بيدار و روح سرشار از عشق به مكتب بود. او با قلمى روان و فكرى توانا درتحليل مسائل اسلامى و توضيح حقايق فلسفى با زبان مردم و بى قلق و اضطراب به تعليم وتربيت جامعه پرداخت. آثار قلم و زيان او بى استثنا آموزنده و روانبخش است و مواعظ ونصايح او كه از قلبى سرشار از ايمان و عقيدت نشات مى گرفت، براى عارف و عامى سودمند و فرحزاست.  اميد آن بود كه از اين درخت پرثمر, ميوه هاى علم و ايمان بيش از آنچه بجا مانده، چيده شودو دانشمندانى پربها تسليم جامعه گردد. ... و خداى را شكر كه آنچه از اين استاد شهيد با قى است با محتواى غنى خود مربى و معلم است.  علامه طباطبايى نيز ميگويد: «مرحوم مطهرى يك هوش فوق العاده اى داشت و حرف از او ضايع نمى شد. حرفى كه مى گفتيم مى گرفت و به مغزش مى سپرد. علاوه بر مساله تقوا و انسانيت و جهات اخلاق كه انصافا داشت، يك هوش فراوانى هم داشت و هر چه مى گفتيم هدر نمى رفت، مطمئن بودم كه هدر نمى رود.» حضرت آيت الله خامنه اى نيز مي فرمايد: «كمتر كسى و كمتر انديشمندى را مانند استاد شهيد مطهرى مى توان يافت كه با اين ظرفيت فكرى و روحى مشغول به كار باشد. هر سخنرانى اين شهيدعزيز را مى توان به عنوان يك كار تخصصى و پرمايه دانست. لذا شايسته است بر روى مبانى فكرى و خط فلسفى ايشان كارهاى زيادى بشود. آثار استاد شهيد مطهرى مبانى فكرى نظام جمهورى اسلامى ايران است.» آري او استاد شهيد مرتضي مطهري است. در اين مصاحبه غيابي، با مراجعه به آثار استاد مطهري درصدد هستيم تا جلوه اي از سيره طلبگي او را همراه با تبيين ايشان از حوزه و روحانيت جمع آوري كنيم و در اختيار خوا
شبي كه بصيري را گرفتند يكي از بچه ها به نام محمد هنردوست، شهيد مطهري را خواب ديده بود كه يك شنل قرمز خوني را از دوشش بر مي دارد و يك شنل سبز را جاي آن مي گذارد و مي گويد كه من از امشب راحت مي خوابم. پس از پيروزي انقلاب و روي كارآمدن نظام جمهوري اسلامي در ايران، برخي از نيروها نتوانستند با شرايط جديد كنار بيايند. تشكيلات فرقان از جمله اين گروه ها بودند كه در مدت فعاليت كوتاه خود ضايعات جبران ناپذيري را به پيكره نظام جمهوري اسلامي وارد كرد. رهبر اين گروه شخصي به نام اكبر گودرزي بود. گودرزي با نام مستعار «عباس» در ده كوچكي به نام دوزان (بين خمين و اليگودرز) به دنيا آمده بود. وي بين سال هاي 51 و 52 از اليگودرز به خوانسار رفت و بعد از مدتي به قم رفت و ضمن اينكه در دبيرستان درس مي خواند در مدرسه علميه آيت الله نجفي نيز به صورت نيمه وقت تحصيل مي كرد. بعد از مدتي در مسجد چهلستون و در مدرسه شيخ عبدالحسين درس خواند. وي با شيوه و ادبيات خاصي به تفسير آيات قرآن مي پرداخت. به اعتقاد اعضاي گروه فرقان، حكومت جمهوري اسلامي تلاشي براي برقراري حاكميت روحانيت بود. درحالي كه اين گروه از تز اسلام منهاي آخوند پيروي مي كرد. به همين دليل به ترور شخصيت هاي تاثير گذار انقلاب خصوصا روحانيون برجسته روي آوردند. علاوه بر ترور مفتح و مطهري ليست ترورگروه فرقان عبارت بودند از: محمد بهشتي، محمد جواد باهنر، حقي، امامي كاشاني، ناطق نوري، موسوي اردبيلي، تيمسار فلاحي، بني صدر، خوانساري ، هاشمي رفسنجاني و حضرت آيت الله خامنه اي كه با دستگيري اعضاء و رهبري گروه ادامه ترورها متوقف شد. نحوه دستگيري عوامل ترور شهيد مطهري و گودرزي رهبر اين گروه از زبان جمال اصفهاني و محمد عطريانفر از مسئولان پرونده فرقان موضوع گزارش پيشرو است كه در پي مي آيد. حميد نيكنام، علي بصيري و وفا قاضي زاده، عاملان ترور آقاي
زندگي استاد مطهري (ره) از تولد تا شهادت را مي توان در ابعاد متفاوت بررسي كرد؛ زيرا از يك سو ايشان در يكي از حساس ترين دوران حيات فكري كشورهاي اسلامي ديده به جهان گشود و از همان آغاز جواني، در معرض توفان سهمگين توأم با شرف و معنويت، تعقل و تدبر و انديشه و عرفان الهي بوده كه از تأمل در آن مي توان به ثمرات ارزنده اي دست يافت. دوران كودكي استاد شهيد آيت الله مرتضي مطهري فرزند شيخ محمدحسين مطهري در ۱۳ بهمن ۱۲۹۸ در روستاي فريمان متولد شد. چون در يك خانواده اصيل و روحاني به دنيا آمده بود، تقوا و پاكي را از همان ايام فراگرفت و شخصيتش از همان دوران كودكي، به وضوح ممتاز و برجسته بود. پس از طي دوران طفوليت، به مكتب خانه رفت و بُعد ديگري از شخصيت او، يعني شيفتگي بي اندازه به علم آموزي بروز يافت. از اين زمان به بعد، دو بُعد تقوا و علم، همراه علاقه وي نسبت به اسلام، به موازات هم در وجودش پيش مي رود و ثمرات ارزشمندي در سراسر زندگي آن بزرگوار به جا مي گذارد. (۱) دوران تحصيل در حوزه علميه مشهد استاد مطهري پس از آشنايي با مقدمات زبان فارسي و علوم اسلامي، در سن ۱۲ سالگي به مشهد مقدس عزيمت كرده و به تحصيل مدارج عاليه علوم اسلامي پرداخت. تحولي كه در اين دوران در وجودش رخ داد، تمام انديشه و اعمالش را تحت الشعاع قرار داد. استاد درباره اين دوره مي گويد: «… تا آنجا كه من از تحولات روحي خودم به ياد دارم، از سن سيزده سالگي اين دغدغه، يعني مسئله اثبات خدا در من پيدا شد و حساسيت عجيبي نسبت به مسائل مربوط به خدا پيدا كرده بودم… مقدمات عربي و يا فقهي و اصولي و منطقي را از آن جهت مي آموختم كه تدريجاً آماده بررسي انديشه فيلسوفان بزرگ در اين مسئله بشوم». دوران تحصيل در حوزه علميه قم پس از پنج سال اقامت در حوزه مشهد، به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و در طي ۱۵ سال اقامت در حوزه قم

آمار وبلاگ
  • تعداد بازدید : 171838
  • تعداد نوشته ها : 228
  • تعداد نظرات : 15
  • X